سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

همسفر

 

 

سلام...

عشق آزاده نبود ، عاشقی ساده نبود

همسفر ، اهل سفر ، راهی جاده نبود

می دونین بعضی وقتا ادم توی زندگیش به یه کسایی اعتماد می کنه ... اما فکر می کنم واسه همتون پیش امده که کسایی از اعتماد شما سواستفاده کنن یا یه دفعه انگار نه انگار که یه روز رفاقتی بوده... اون وقته که حس می کنی از درون شکستی از خودت به خاطر اینکه به کسی اعتماد کردی بدت میاد و به خودت قول می دی که دیگه به کسی اعتماد نکنی ... اما وقتی می بینی که خیلی تنهایی مجبور میشی یا دوباره اعتماد کنی یا تنهایی رو انتخاب کنی و من ... البته به نظر خیلی ها تقصیر خودمه ... اما چند وقتیه یه دوست یا یه رفیق  جدید پیدا کردم ... یه کسی که تا حالا ندیدمش ... کسی که بهش می گن : (( ... تنهایی ها )) بهش اعتماد و عادت کردم ... خودش می دونه... خودش خیلی چیزا رو می دونی ... خودش خیلی با صفاست ... خودش ... نمی دونم ...

در ذهن  نیافرینـت می میرم

از شاخه اگر نچینـت می میرم

ای عادت چشم های بی حوصله ام

یک روزاگر نبینمت می میرم


 

نوشته شده توسط مهدی

 در چهارشنبه 85 مهر 5 و ساعت  3:0 عصر

 

نظرات شما ()

 

 
منو اصلی

 

صفحه اصلی

ارتباط با من

درباره من

 RSS 

 

 

درباره من

 

مهدی هستم متولد اسفند 1368.خیلی وقته دوست دارم حرفهامو واسه دوستام بگم. پس شروع کردم به نوشتن...

 

 

لوگو مسافر

 

  همسفر - مسافر

 

 

آرشیو

 

دستنوشته های تابستان 85
پاییز 1385
تابستان 1385

 

 

پیوندهای روزانه

 

کلبه رباعی [264]
[آرشیو(1)]

 

 

 

موزیک

 

در صورت تمایل می توانید این موزیک را از اینجا دانلود کنید

 

 

جستجو

 

 


 

آمار

 

امروز : شنبه 103 اردیبهشت 29

بازدیدکنندگان امروز : 7

کل بازدیدکنندگان : 19650

 

 

All Rights Reserved 2005-2006 © newrock.parsiblog.com | Design by Mahdi