• وبلاگ : مسافر
  • يادداشت : يک کلبه خراب و کمي پنجره
  • نظرات : 9 خصوصي ، 2 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     


    مسافر...

    مردي جهانگردي شنيد روحاني مقدسي در سرزمين خاور زندگي مي كند. وسايلش را جمع كرد تا برود و شكوه و عظمت او را ببيند. وقتي به خانه روحاني رسيد او را در كلبه محقري تنها يافت در حالي كه در آن خانه جز يك قفسه كتاب و ميز و صندلي چيزي وجود نداشت.
    مرد جهانگرد از روحاني پرسيد: « پس وسايل خانه شما كجاست؟»
    روحاني پرسيد: « وسايل تو كجاست؟»
    مرد جهانگرد پاسخ داد: « من وسيله اي ندارم. اينجا مسافرم.»
    روحاني نيز پاسخ داد: « من هم وسيله اي ندارم. اينجا مسافرم ...»